سپتامبر 3, 2022Published by drazimi at سپتامبر 3, 2022Categories یادداشت های یک درمانگریادداشت های یک درمانگردیگرانِ نفهم و بی ملاحظه: ردِپای سوپرایگوی سخت گیر میگه: چرا آدما اینجوری اند؟ اصلاً متوجه رفتارشون نیستند. هرچقدر توضیح بدی هم فایده نداره. یعنی متوجه […]
سپتامبر 3, 2022Published by drazimi at سپتامبر 3, 2022Categories یادداشت های یک درمانگریادداشت های یک درمانگردلتنگی و دلبستگی های نا ایمن “تجربه ای آشنا؛ حتماً که تو هم می دانی چقدر دلم برایت تنگ شده، بی آنکه خاطره ی مشترکی از […]
سپتامبر 3, 2022Published by drazimi at سپتامبر 3, 2022Categories یادداشت های یک درمانگریادداشت های یک درمانگراختلالات روان تنی: طغیانِ سرکوب احساسات از اینکه چاق شده کلافه ست؛ میگه مدتهاست رژیم میگیره اما فایده نداره؛ با عصبانیت به بزرگ بودن شکمش اشاره […]
سپتامبر 3, 2022Published by drazimi at سپتامبر 3, 2022Categories یادداشت های یک درمانگریادداشت های یک درمانگرمیگه: خیلی احساس بدی دارم. حس می کنم فایده ای نداره. این بار هم فایده نداره. انگار هر کاری می کنم نمی تونم شما رو راضی […]
سپتامبر 3, 2022Published by drazimi at سپتامبر 3, 2022Categories یادداشت های یک درمانگریادداشت های یک درمانگر“صداش می لرزه، با بغض میگه: احساس میکنم خیلی بدبختم؛ حس می کنم همه ی زندگیمُ باختم؛ وقتی به این فکر می کنم که چقدر صبوری […]
آگوست 30, 2022Published by drazimi at آگوست 30, 2022Categories یادداشت های یک درمانگریادداشت های یک درمانگرمرز “ساعت 10 شب، درحالی که کلی مهمون داریم، همسایه ی طبقه پنجم اومده در خونه که از کم بودن فشار آب شکوه کنه؛ در پاسخ […]
آوریل 26, 2022Published by drazimi at آوریل 26, 2022Categories یادداشت های یک درمانگریادداشت های یک درمانگر“میگه دیشب با هیولای درونم آشتی کردم. خندم میگیره، میگم: مگه درونت هیولا داری؟ میگه: آره، خیلی ترسناکه، اما دیگه ازش نمی ترسم.یادداشت های یک درمانگر […]
آوریل 26, 2022Published by drazimi at آوریل 26, 2022Categories یادداشت های یک درمانگریادداشت های یک درمانگراز مرکز نگهداری کودکان بی سرپرست میاد، تقریباً 5 سالشه، پر از اضطرابه، حرف نمی زنه، نگاه مبهوتش به زمین دوخته شده؛ به زحمت، عروسک، کیف […]
آوریل 16, 2022Published by drazimi at آوریل 16, 2022Categories یادداشت های یک درمانگریادداشت های یک درمانگرمدت زیادیه که میشناسمش، چند ساله که تقریباً هر هفته میاد برای رواندرمانی؛ اوایل به شدت مضطرب بود، و زمان زیادی از جلسه مون به تنظیم اضطراب می گذشت، اغلب مستأصل بود، چی بگه، چطور شروع کنه؟!....